کد مطلب:106491 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:152

خطبه 106-در یکی از ایام صفین











[صفحه 65]

از خطبه های آن حضرت علیه السلام است: جوله: جنگ و گریز طغام: او باش یافیخ: جمع یافوخ است كه به بالای دماغ گفته می شود. حس: ریشه كن كردن تذاد: كشانده و رانده می شود انحاز: لغزید لهامیم: جمع لهوم و به معنای خوبان از مردم است وحاوح: جمع وحوحه به معنای آوازی است كه با گرفتگی از سینه دردمند برخاسته می شود. تضال: جمع نضل به معنای شمشیر است شجره: نیزه زدن گریز و هزیمت شما را در جنگ و كناره گیری شما را از صفوف خود دیدم، جفاپیشگان و فرومایگان و بادیه نشینان شام شما را از صفهایتان گریزاندند، با این كه شما از برگزیدگان عرب و سران شرف، و عضو مقدم (جبهه حق)، و كوهان بلند پیكر اجتماع هستید، اما دردهای سینه من آن گاه بهبود یافت، كه دیدم سرانجام همان گونه كه آنها شما را گریزاندند، شما نیز آنها را از جای راندید، و همان گونه كه شما را از مواضع خود دور كردند، شما نیز آنها را به ترك سنگرهای خود وادار می ساختید و با نیزه و شمشیر آنها را كشتار می كردید چنان كه مانند شتران تشنه كه از آبشخور خود رانده و منع شده باشند بر رویهم درآمده و اولیها بر سر آخریها می افتادند. امام (ع) در این خطبه نخست یاران خود را از ا

ین كه در جنگ با دشمن سنگرها خود را رها كردند به سختی سرزنش می فرماید و سپس آنان را پرهیز می دهد، و تشویق می كند كه دیگر از جنگ نگریزند و پایگاههای خود را رها نكنند، چنان كه ضمن جملات و قد رایت... تا اهل الشام آمده است، یعنی: شكست و گریز شما را از آنها دیدم، و مشاهده كردم كه اوباش اهل شام بر شما پیروز شدند، با این كه شما اهل شرف و بزرگان عرب هستید، واژه یافیخ را برای آنها استعاره آورده است، زیرا آنها در شرافت و بلندی رتبه نسبت به دیگر عربها مانند نسبت مهمترین قسمت مغز به دیگر اعضای بدن بودند، همچنین واژه انف و سنام استعاره می باشد، و وجه مشابهت این است كه همان گونه كه بینی بر دیگر اعضای بدن تقدم و برتری دارد، و زیبایی رخسار بیش از اعضای دیگر صورت بدان وابسته است، آنان نیز بر دیگر اعراب شرف و تقدم دارند، همچنین بلندی مقام آنها به كوهان شتر تشبیه شده كه بر دیگراعضای آن بلندی و برتری دارد، امام (ع) پس از نكوهش و یادآوری این عمل آنان، به ذكر غلبه و تفوقی كه در پایان كار به دست آوردند می پردازد كه توانستند به همان گونه كه دشمن آنان را هزیمت داده بود او را منهزم كنند و همانطور كه آنان را از سنگرهای خود رانده بود، او

را از مواضع خویش برانند، و وی را با نیزه و شمشیر از پای درآورند و آن چنان شكستی نصیب لشكریان دشمن كنند كه اولیها بر روی آخریها درافتند، و این تذكار امام (ع) برای این است كه بر این دلیری پایدار بمانند و در این گونه موارد استوار و پابرجا باشند، آن حضرت این پایمردی و پیروزی آنها را درمانی برای دردهای سینه خود شمرده، و با به كار بردن واژه وحاوح به اندوه و دلتنگی خود، به سبب شكست یاران خویش و پیروزی دشمنان اشاره فرموده، و هزیمت لشكریان دشمن را در پایان كار كه در هنگام فرار بر روی هم در می افتادند، به شتران تشنه ای كه در كنار آبشخور گرد آمده و پیش از این كه آب بنوشند آنها را از آن جا برانند و با زدن تیر آنها را از آن محل دور كنند و مانع آب نوشیدن آنها شوند، تشبیه فرموده است، زیرا چنین احوالی باعث می شود كه شتران از شدت فرار به پشت یكدیگر سوار شده بر روی هم درافتند.


صفحه 65.